نهی از حسد (قرآن)حسد به معنای آرزو کردن زوال نعمت از کسی است که استحقاق آن را دارد. خداوند در قرآن از صفت حسد نهی کرده است. ۱ - نهی خدا از حسدحسد ، از صفات نکوهیده و مورد نهی خداوند است. ولا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن وسـلوا الله من فضله ان الله کان بکل شیء علیما. «برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند، و زنان نیز نصیبی (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.» ۱.۱ - شان نزولمفسر معروف "طبرسی" در مجمع البیان نقل می کند که: ام سلمه (یکی از همسران پیامبر) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: چرا مردان به جهاد می روند و زنان جهاد نمی کنند؟ و چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده؟ ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد می رفتیم، و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم" آیه فوق نازل گردید و به این سؤالات و مانند آن پاسخ گفت: و در تفسیر المنار میخوانیم: جمعی از مردان مسلمان هنگامی که آیه ارث نازل شد و سهم مردان را دو برابر زنان ذکر کرد، گفتند: ای کاش اجر و پاداش معنوی ما نسبت به آنها نیز چنین بود و جمعی از زنان نیز گفتندای کاش مجازات و کیفرهای ما نصف مجازات مردان بود همانطور که سهم ارث ما نیمی از ارث آنها است، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. همین شان نزول در تفسیر: "فی ظلال" و "روح المعانی" با تفاوت مختصری ذکر شده است. ۱.۲ - نهی ارشادینهی در آیه نهی از آرزوی داشتن این گونه مزیتها است، و بدین جهت نهی فرموده که به این وسیله فساد را از ریشه بر کند، چون این مزیتها اموری است که نفس بشر به آنها علاقمند است، زیرا خدای تعالی ریشه علاقمندی به آنها و به دنبالش سعی و کوشش برای به دست آوردن آن را در دلها نهاده، تا خانه دنیا به این وسیله آباد شود، به همین جهت در برخورد با این مزایا نخست آرزوی داشتن آنها در دل پیدا می شود، و وقتی این آرزو تکرار شد مبدل به حسادتی نهفته چون آتشی زیر خاکستر می گردد، و باز در اثر تعقیب کردن همه روزه، اندک اندک این آتش از زیر خاکستر بیرون آمده، از قلب به مقام عمل خارجی سرایت می کند، و با در نظر گرفتن اینکه این حسد خاص یک نفر و دو نفر نیست، (زیرا همه مردم دل دارند)، اگر حسد همه دلها به هم منضم شود، بلوایی راه می افتد که زمین را پر از فساد نموده، حرث و نسل را تباه می سازد. از اینجا روشن می شود که نهی از تمنا، در حقیقت یک نهی ارشادی است که مصلحت آن به حفظ آن احکام تشریع شده عاید میگردد، نه اینکه نهیی مولوی باشد. و اگر فضل را به فعل خدای سبحان نسبت داده و اینطور تعبیر کرده: "بعضکم علی بعض" برای این بوده که از یک سو صفت خضوع در برابر امر خدای را بیدار کند، و بفرماید: شما که به خدای تعالی ایمان دارید این برتریها را خدایتان در بینتان قرار داده، (و او هر کاری را به مصلحت شما می کند)، و از سوی دیگر غریزه حب و علاقه را که در برخورد با فرد برتر به هیجان آمده تنبه دهد، به این که فرد برتر بعضی از خود تو است، و از تو جدا نیست (و حسادت ورزیدن تو نسبت به او به این می ماند که دست نسبت به بینایی چشم حسد بورزد، و در صدد بر آید تخم چشم را از کاسه در آورد، با اینکه بینایی چشم بینایی دست نیز هست). ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۵۶۷، برگرفته از مقاله «نهی از حسد». ردههای این صفحه : حسد | موضوعات قرآنی
|